There is nothing bihind the blue sky

There is No Exit
life is a rubbish, put it away
---------------------------
«من هستم چرا که می خواهم باشم»
مدتی نبودیم: نبودن هم به اندازه بودن سخت٬ تهوع و اسارت در دیوار است.



جدیدا سعی می کردم وطنم را انتخاب کنم: انتخابی بین خون و خاک٬ مردم و سرزمین. من ایرانی هستم ولی آفتاب کویر را نمی توانم تحمل کنم: در پی باران چمنزار هستم. ولی مردم چمنزار پایداری کوه٬ سکوت کاریز را نمی فهمند! در عوض مردم ایران را نزدیک احساس می کردم. ولی...
مردم ایران را می بینم که چگونه تاریخشان را٬ آزادگی اشان را فراموش می کنند.
تا کنون فکر می کردم ایرانیان معنی زندگی را می فهمند!

    The one

نظرات 2 + ارسال نظر
رهگذر آشنا جمعه 3 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:14 ق.ظ

تو خوبی!

لیمویی یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:26 ب.ظ http://www.pacific.blogsky.com

۱-خیلی قالتو دوست دارم...
۲-نبودن همون فرار کردن از بودنه....
۳-هیج چا وطن نمیشه....هیچ جا ایران نمیشه...حداقل واسه من...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد