آزادی

                                                             یا هو

آزادی
چه کلمه زیبایی
انسان آزاد آفریده شد
در بندش کردند
نه بندی که خدا خواسته بود
که خدا بندی نخواسته بود برایش
آزاد آفریده بود او را
بند انسان این نبود

بند انسان جهلش بود
جهل
بندهایش را محکم به دورش پیچید
نکند که پرواز کند
«
پرنده های قفسی عادت دارن به بی کسی»

این پایین ها مانده بود
بالا را که نگاه میکرد
کور میشد
گفت که بالایی نیست
من همینم که همین
«
زنده»گی جز این نیست
و نفهمید چرا «زنده» شده
و فرو رفت در این گل

بعضی ها فهمیدند
بال گشودند و پریدند
و از آن بالا به این پایینی ها نگاه می کردند
و می خندیدند
آزاد بودند
آزاد از همه چی
نه عبای سالوس در بر داشتند
نه شیشه «می» ترش زیر بغل


آنان که در بند بودند فکر خوبی کردند
«
ازادی» همین است که ماها داریم
چه احمقند آنها که پریدند
«
اسیر دست وحشی باد شدند»
هر چه پر تر بخوریم بهتر است
و نباید که از آن «حال» گذشت
دیگری گفت نه آقا این نیست
بشری خلق نشد از پی این
آزادی است بیان نظر و فکر و «سخن»
انسان یعنی این
دیگری گفت نه اینها هم نیست
ما خدایی داریم
فکر ما آنست که او گفته بما
فکر چیست؟
هر چه او گفت همانها بکنیم
و پایین تر رفت

دیگر حتی فکر آزادی را هم نمی توانست بکند
بندی آماده نمود
و آزاد ها را گرفتند
و کشتند
وه چه آزادی که به آنها دادند
به «انا الحق» می گفتند کفر
و به نادانی خود «فکر»


چرا نمی خواستند بپرند؟
یا به پرواز دیگران حسودی نکنند
چرا هنوز هم نمی خواهند...

                                                               یا حق
پشوتن


 پ.ن:مردم از خستگی.وسط امتحامه هر روز ساعت پنج برو کرج ده شب بیا خونه.شش صبح فردا هم پاشو.تو راه که باید برای امتحان بخونی نمی شه خوابید.
پ.ن ۲:این مدت که نبودم در گیر این کار بودم. دفعه بعد هم معلوم نیست کی کانکت شم.

آینده آفریده انتخاب الان ماست

2.       زندگی مجموعه ای از تصادفات یا چیزی از پیش تعیین شده نیست. زندگی پازلی است که با انتخاب های ما کامل می شود.

3.       زندگی یک بسته شکلات است. بسته را به ما می دهند بدون اینکه انتخاب کنیم. ولی ما انتخاب می کنیم که کدام شکلات را بخوریم.

4.       جبر توهم نداشتن آزادی است و آزادی تنها چیزی که انسان دارد.


احساس می کنم «جهان آلوده خواب است»:

جنبشی نیست در این خاموشی

دست و پا ها در قیر شب است.

...

نفس آدم ها

سر بسر افسرده است.

روزگاریست در این گوشه پژمرده هوا

هر نشاطی مرده

(سهراب سپهری)

          The one

i understand

i understand this is business And this shit just isn't none of my business .۱
۲.اقا به ماچه دیگران چی کار می کنند مگه نه هر کسی کار خودش بار خودش اتیش به انبار خودش یا هرکی خوابه خوشبحالش ...
۳.جدیدا مد شده هر کی به اخوندا فحش بده و بد وبیراه بگه ادم نسل جوان شناخته می شه و روی مد روزه ...ههه نه اقا اینجوریا نیست...

۴.حال عمویم رو به بهبودیه فقط دیروز از ریه اش ۱لیتر اب کشیدن...خدا رحم کنه....

۵. اقا محمد امین  شما لطفا اپزیسیون ما نباشید چون رییس شما به اندازه کافی هستند (اصلا قصد هیچ گونه توهین بی احترامی و از این موارد را ندارم لطفا جو ندهید...)

۶.خیلی کوچیک شدم اینقدر که از نظر دوستامم افتادم...