2. زندگی مجموعه ای از تصادفات یا چیزی از پیش تعیین شده نیست. زندگی پازلی است که با انتخاب های ما کامل می شود.
3. زندگی یک بسته شکلات است. بسته را به ما می دهند بدون اینکه انتخاب کنیم. ولی ما انتخاب می کنیم که کدام شکلات را بخوریم.
4. جبر توهم نداشتن آزادی است و آزادی تنها چیزی که انسان دارد.
احساس می کنم «جهان آلوده خواب است»:
جنبشی نیست در این خاموشی
دست و پا ها در قیر شب است.
...
نفس آدم ها
سر بسر افسرده است.
روزگاریست در این گوشه پژمرده هوا
هر نشاطی مرده
(سهراب سپهری)
The one
تو هم که می گی همه چیز بده .مثل این که رئیس ما خیلی اثر می گذارند.نه داداش جهان آلوده به خواب نیست اگر ما اون را بیدار ببنیم.چشم ها را باید شد.
چشم هایم تمیز است!
فقط نتونستم یه «عینک خوشبینی» پیدا کنم!
همه در خوابند و منم در خواب چه زیباست خواب یک خوابیده دیدن...
زندگی مجموعه ای از نشانه هاست که هر کس را به سمت روح جهان هدایت می کند...
ازادی توهمی از در بند نبودنه...جبر حقیقتی از در بند بودن...
پشت دریا شهریست که در ان پنجره ها رو به تجلی باز است...
پس قایقی باید ساخت...
بند؟! چه کسی بند می گذارد؟ خدا؟! «لا اکراه فی الدین»!
انسان بند می سازد زیرا از آزادی می ترسد. می ترسد قبول کند که خودش باعث بلاهایی است که بر سرش می آید.
آزادی مسئولیت می آورد و انسان از مسئولیت گریزان است.
کوئیلو هم بدرد کسانی می خورد که می خواهند زندگی فعلیشان را توجیه کنند.
آزادی...
خیلی معنی میده....
می شه آزاد شد از چیزایی که بهش میگن آزادی....
یا حق
تنها آزادی که وجود دارد آزادی در انتخاب است.
آزادی سایه تو رو سرم نیست
هوای تو توی بال و پرم نیست
بی خیال .......
با این معلم راهنما به این باحالی؛کجا هوا پژمرده شده...