هنوزمرا نمی شناسید؟
مگر انسان چیزی جز اندیشه اش است؟
و مگر اندیشه مرا نمی بینید؟
شاید به این خاطر است که The one هیچ کس نیست!
یعنی همه The one اند و The one هیچ کس نیست!
شاید The one هم یک پارادوکس است!
مانند تیتر این یادداشت. مثل این حرف که:
هیچ کدام از حرف های این یادداشت را قبول ندارم.
The one
مطمئنم که تو The one نیستی...
هر کسی می تواند The one باشد.
فقط کافی است که ایمان داشته باشی که The one هستی.
مثل حس قشنگ ناشناس موندن...
تو چیزی هستی که باید باشی...
الهه مهر کیه؟
«من فکر میکنم پس هستم»
یا حق
اولا قولت یادت رفت
ثانیا وقتی به اعضا وبلاگتون میگید که اگه بگن تو کی هستی از وبلاگ میندازید شون بیرون خوب معلومه کار سختیه فهمیدن هویت تو البته ما که آخرش می فهمیم تو ( یا شایدم شما ) کی هستی ( یا شایدم هستید )
ثالثا خیلی خوبه که از پارادکس استفاده کردی ولی خوب آدم هر افکتی که به نوشتش میزنه که نباید بگه ٬ اون جوری سعدی و حافظ که اصلا نمی تونستن دو کلوم ( خط ) شعر بگن .
یا علی
قولم یادم رفته؟
پست قبلیمو بخون (خدایان سه گانه زمین). رفته تو آرشیو!
آیا تو همونی هستی که من فکر میکنم؟!
همون که به من گفتی که نمینویسم؟
«من قبول ندارم؟!»
پاسخ بده