این همه هوا رفیقات رو داری می میرها...

این دیگه فکر نداره وقتی می شنوی می گم
تو برو باهام نمون حتی اسممو نیار
اگه یک شبه دیگه زیر بارونا قدم زدی بدون
که تمام فکر من پیش تو بود
مثل تو تو زندگیم هیچکی نبود
می دونی حرفی ندارم اگه زمزمه هامون شده یخ تو دلامون
می دونی جایی ندارم جز امشب زیر بارون برم پیش خدامون
اره اینهمه خودت رو پاره می کنی برای چیه نمی خواد ...یه نگاه دورت بنداز تا ببینی چه اشغال  ها و کثافاتی دورت را گرفته اره تا ته رفتی تو لجن تو ...
من می گم منو شکستن چشم فانوسمو بستن
تو می گی خدا بزرگه ماهو می ده به شب من ...
...........................................................................................................
بله اقا وبلاگ mirrorدوباره یار کشیش رو شروع کرد و ایشالله چند وقت دیگه یه تیم فوتبال میشن و بله جام وبلاگها راه می ندازن و چون فقط خودشونن به خودشون جایزه نفر اول رو می دن
می خوام یه عضو دیگه هم بیارم تا یه ذره رونق بگیره این بیقوله
از اقا کورش نیز کمال تشکر و داریم و همچنین احمد اقا که با نظراشون انصافا منو راهنمایی می کنن...
من همون جزیره بودم
خاکی و صمیمی و گرم ...