دل افسرده من...

دل اول.
ای در بسته شده
از همه خسته شده
 دل افسرده من
 پشت پا خورده من
 ای  شکسته تن سبو
  سکه بی پشت و رو 
  ای خلیج یخ زده
 خرمن ملخ زده
 گوش کن ای دل من
تو هنوز دل منی
با همه بی ثمری
تو خود شکفتنی...
دل دوم.
خدایا تو ان جوان دلاور نگاه دار     کز تیر چشم گوشه نشینان حذر نکرد

نمی دونم چرا ادم به هر کی دل می بنده همش الکی میشه و یارو یا باهات قهر می کنه یا میره با یکی دیگه رفیق می شه...

دل سوم.

تو مث یه تیکه ابری توی اسمون ابی

 پاک و ساده مث رویا مث خوابی

 بگو یکبار اره یکبار بر می گردی

 یا هنوزم بی تفاوت یخی سردی

  بین منو تو فاصله غوغا می کنه

  یاد حرفای قشنگت منو رها نمی کنه

  تو منو گذاشتی رفتی توی روزگار وحشی

 توی کوچه های غربت دنبالم حتی نگشتی

دل چهارم.

لطفا نظر بگذارید...

نظرات 3 + ارسال نظر
* چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:20 ق.ظ

کورش چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:02 ب.ظ http://vulturek.blogsky.com

دل بستن... قهر...
می دونم چرا این جوری می شه.
ولی مفصل ه بحثش. اینجا جاش نیست. فقط بگم:
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
...
------------------------
من نگفتم که معذرت خواهی کنی!!!

احمد چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 09:14 ب.ظ http://mirror.blogsky.com

نه دیگه پا می شم این بار
خالی از هر شک و تردید
میرم اون بالا ها مغرور
تا بشینم جای خورشید

توضیحش face to face باشه خیلی خیلی خیلی بهتره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد